جمعه ۱ اسفند ۹۹
این دو روز مدام بهش میگفتم اگه فک میکنی دوست مناسبی نیستم میتونی دیگه در حد معمولم نباشی !ویس فرستاد که هی نگو فکراتو بکن من فکرامو کردم ! ی لحظه ترسیدم آخه اون آدمی که من دیدم بزور حرف از دهنش میکشیدم بیرون🙄!
بخدا حرفم نمیاد ، حداقلش اینه که از روزمرگیامون بهم بگیم ! ی چند باری ام رفت رو اعصابم بهشم گفتما ولی انگاری تو کتش نمیره ...
این چند روز باز انگاری فاصله گرفتم از همه چی ! من هیچ وقت جنبه اینو هم نداشتم که ی دوست معمولی از جنس مخالفَم داشته باشم 😐!
پسرمون اینقدی ذوق داره برای دیدار بعدی که ببینتم ! اونوقت من همش به این فکر میکنم من چرا حرفی ندارم بزنم 🙄 میدونم خنگ میزنم !
پسر تو فکر اینه که هدفاشو بهم بگه ، منم خواستم رو در رو باهم درمورد هدفامون حرف بزنیم ! که شاید حرفی باشه برای زدن 😐
امروز زنگ زد باهم حرف زدیم !میگم حالت خوبه میگه راستشو بگم میگم خب اره میگه ن میگم چرا میگه ناراحت وضع مملکتم 🙄!میگم بهش تخمین زدن که اگه کرونا هم بره تا ۷ سال دیگه برای ترمیم اوضاع نیاز که کشور برگرده به حالت معمولی که برم نمیگرده 😬 !میگه من تا سال اینده خودم و خودت رو از اینجا دور میکنم 😐! بخدا دست خودم نبود زدم زیر خنده ، گفت نخند خودمو ی جوری تامین میکنم که بتونم تورو هم تامین کنم 🙄!
هیچی دیگه سال دیگه این موقع ها من به همراه پسرمون اروپاییم از اونجا براتون پست میذارم🙄😁!
حس میکنم اینا زخایر نفت و گاز استانمون رو به کشورای خارجی میفروشن 😆!اینجوری که با جدیت حرف میزد😁
+امروزم گود دی داشتیم با پاپاله جآن :*/ البته امروز مهمون من بود پاپاله^_^
همین دیگه 😁