پنجشنبه ۹ مرداد ۹۹
دیروز پیام داده میگه چیزه میگم چیه ؟ میگه خیلی دلم تنگ شده !
میگم برا من ؟ میگه پ ن پ برا خاله عمر ! میگم خب پیام میدادی ! میگه همش منتظر بودم تو به من پیام بدی !
گفتم من هیچ کجای دنیا شروع کننده نبودم و نیستم یعنی دروغ چرا تا چندی پیش بودم ولی حالا دیگه نیستم !
آخه واقعا برام خیلی بی معناس پیام دادن به همکلاسی های پسر اونم سر حرف زدن درمورد چرند و پرند بافی ! واقعا من هیچ نقطه اشتراکی با هیچ پسری ندارم با هیچ پسری! یعنی واقعا هیچ وقت توی دنیا اینقدر خاموش نشده بودم اینقدر حرف برای نگفتن اینقدر حرف برای کسی نزدن نداشتم !
دیگه حس میکنم فقط خودم باید همچیو درست کنم هیچی درست بشو نیست هیچی یعنی دیگه حرف زدن و یکسری حرف از این و اون شنیدن برام بی معنی شده !
دلم میخواست یکم به اعتقاداتَ م پایبند تر بودم !دلم برا مسجد رفتنای قبل ترهام تنگ شده ، نماز رو به جماعت خوندن تنگ شده واقعا تنگ شده !
راستی عیدتون مبارک ، اگه یادتون موند و اصلا به ذهنتون خطور کرد منِ پر گناه رو هم دعا کنید ...🌸🍃