سه شنبه ۷ مرداد ۹۹
اینقدر قولهای الکی منو سردر گم میکنه که حد نداره اینو کی میفهمه ؟
مثلا دیشب خوابیدم صبح پاشدم مامان میگه قراره از این خونه بریم ، میگم واقعا میخوایم بریم میگه آره میگم خب چرا میگه دیگه هزینه تعمییر نمیدیم میخوایم بریم خونه جدید مهندس میخواد بره از ایران و میخواد هزینه ای که پای این خونه اس رو بده اون خونه رو تموم کنه برامون ...
یعنی این قشنگ زدن خراب کردن همه چیز منه ، اینو کی درک میکنه ؟ اصلا هنوز رفتنش اوکی نیست ! اونوقت مامان من امید داره بره خونه جدید ! اونوقت من امید دارم از این شهر مزخرف برم !
خدا حداقل اگه قراره بریم خونه جدید یا حداقل بریم از اینجا خودت ی کاریش کن خواهشا من بیشتر از این حرص برا ای همه چیزای الکی نخورم ....
تو خونه ما هیچی مشخص نیست رسماً اینو بازم کسی درکش نمیکنه صبح پا میشی یهو ی تصمیم میگیرن شب میخوابی صبح بدی ی تصمیم دیگه ...