بیست و دو سال سن با شکستن غرور من گذشت براشون ، خیلی خسته ام ! یکم که نه ولی خیلی خیلی اذیتم کارد به استخونم رسیده و گمان نمیکنم که عمر من به درازا بکشه خیلی !
برای هزار و یکمین بار من نمی بخشم ! فقط همین ...❤️🩹
میدونی بابا من تو روزایی که داشت به ته بیست سالگیم می رسیدم یکی امد توی زندگیم که خیلی شباهت ها با تو با داداشام داشت ولی ی تفاوت بزرگ هم داشت اینکه نمیذاشت من ناراحت باشم و این تفاوت بزرگش بود که باعث شد انتخاب بشه :) دروغ چرا خودت نیستی ها ولی خب من دوست داشتم یکی باشه که حرف پسرات رو هم بدونه ! اینجوری نه سیخ میسوزه نه کباب هم اون چیزیه که شما میخواید و هم اون چیزی هست که من دوسش دارم ...
حالا بماند که حرفای بالا جنبه طنز داشت ، ملاک های منو داشت که باعث شد من بمونم توی رابطه من ادم بسوزی نیستم که بسازم با اخلاق و رفتار های ادم ها ! جنبه مادی رو در نظر نمیگیرم نه کلا حذفش کنم ولی اولین ها چیزای دیگه اس توی قضیه مادی ! اولینش خسیس نبودن بود که خب من و رفیق هردو توی این گزینه شباهت هامون بسیار بود ! خلاصه سرتون درد نیارم با تمام نواقصش برای من انتخاب شد و بگم منم ادم بی نقصی نیستم ...
نمیدونم از نامه پدر و تبریک روز پدر به کجا رسیدم ... :)
پ ن : این روزامون داره زیر غلتک فشار داده میشیم و چیزی ازمون نمونده ولی خب همون یکمم با چنگ و دندون مونده ... !
خلاصه روز مرد به همه مردایی که مرد هستن و با صدا و زورشون مردونگی نمیکنند مبارک :)
توی زندگی خودم خیلی وقتا جلوی ضرر رو گرفتم یا با چنگ و دندون پولم رو پس میگرفتم بجز دو جا که اونم اندک بود ولی خب بازم مسپردم به خدا ! ولی امروز برای #رفیق غمگینم ، خدایا میشه درست بشه و من بیام از روزهای قشنگی که منتظرش بودم حرف بزنم ؟!
پ ن : میشه منو از ته دل دعا کنید که مشکلاتمون حل بشه ؟
روز مادر مبارک 🌿
روز زن همینطور ...♥️!
الهی به امید اینکه دنیا جای بهتری باشه برای زندگی
خصوصاً ایران ❤️🩹
ارائه به عالی ترین حالتش انجام شد حالا درست بود که من دیشب خیلی خسته بودم و حس مرور و رفع ابهامات خودم رو نداشتم ولی خب اینکه توپوق نزدم جای شکر داشت 😉!
پ ن : اینکه تعداد بچه ها کم بود هم بی اثر نبود :) ولی خب خوشحالم از بابتش:)
پ ن : مرسی بابت انرژی مثبتاتون :)
فردا اولین ارائه ام در تمامی طول دانشجوییم هست ... !
کاش توپوق نزنم و ریلکس باشم فردا ، کاش ... !
متعاقبا نتیجه فردا رو اعلام میکنم :)
و یک عدد پروژه مفصل دارم این ترم که تا هفته بعد باید تمومش کنم و برم ارائه بدم ! خیلی بیخیال گذروندم این چند مدت ولی تمام زورم رو برا این ترم میزنم چون ترم بعد باید وجدانم آروم باشه و کنترل درسای مونده توی دستم باشه و تابستون برم کارآموزی و پروژه اصلی رو تحویل بدم ! نمیدونم خدا چی بخواد شایدم ترم بعد فارغ التحصیل شدم ...
خدایا یعنی میشه ؟!
_____________________________________
بعدا نوشت : قرار بود با دوستم باهم ارائه بدیم ! حالا باید کلش رو ارائه بدم ...
بعدا نوشت : قطعا از پسش برمیام ...
سالی که گذشت خوب یا بدش رو نمیتونم بیان کنم ولی خیلی پخته تر شدم و تجربه های جالبی کسب کردم ! هیچ چیز زندگی آسون نیست ولی خب دنیا رو تا جایی که بهم سخت نگیره آسون میگیرم :))
پ ن : 10 روز از 22 سالگی من گذشت !تولدم مبارک ...
پ ن : منتظر تجربه های جدید هستم ، انتظار خنده های بیشتری رو دارم ...
اینجا جایی بود که من همیشه از خوب تا بد زندگیم رو مینوشتم و کسایی که از ابتدا باهام بودن حق دارن در کنار تمام روزهایی که برای من بد گذشت و حرفای من رو خوندن و انرژی های مثبتشون رو روانه کردن حالا هم شاهد روزای خوب من باشند ...❤️
امدم بنویسم که این روزها در استانه نامزدی هستم :) !
از دو روز پیشم یکم بهترم ، گریه هام برای#رفیق اینقدر سبک کننده اس که یادم میره کجا دلم شکسته بود ولی خب خیلی وقتا ازش که ناراحتم نمیدونم پیش کی گریه کنم ...
.
.
.
دروغ چرا این روزها حس میکنم همه جا غریبه ام ! اره از همه جا احساس غریبی دارم و به شدت فراری از آدمها من مغزم کشش نداره فکرم داغونه ، خیلی خیلی داغون ...
کمی علیرضا قربانی گوش بدیم !
توکــــا مینویسد !🌱
