توکآ 🌱


حریم های شکسته بازسازی نمی‌شود

ی دبیر زبان داشتم از بچگی باهاش زبان رو شروع کردم ، بعدتر ها خودش مشوقم شد برای زبان خوندن و حتی سال کنکور من کلاس خصوصی با خودش گرفتم ! اینقدر صمیمی شده بودیم که خودش تمامی حریم های شخصی رو برداشته بود انتظار داشت ما دیگه شاگرد و معلم نباشیم ...

بارها این بین ، میانمون خراب شد به هر دلیلی ولی باز برگشت ، و بازم این اتفاق افتاده اما من دیگه دلم نمیخواد اون آدم برگرده !

چراش بماند ...

ولی از من میشنوید با معلم و آدمای بزرگ‌تر از خودتون که دوست میشید حریم ها رو نزنید کنار چون ممکنه طرف مقابل دیر یا زود هرجور که شده بره و از اون رابطه اذیت بشه و شاید خستگیش برای خودتون دو چندان باشه پس حواستون باشه ...

 

.

.

بچه ها اگه کمتر آپ میکنم چون گوشیم به نت لپ تاپم وصل نمیشه و یکم اذیت میشم ! وبلاگ خیلی برام ارجعیت داره ولی اگر تمایل داشتید روزمرگی و آنی منو بخوانید کانال تلگرام رو دنبال کنید ! فقط اگر تمایل دارید اجباری نیست


از روزمرگی های روزها پیش تا همین امروز

دلم برای نوشتن توی این خونه خیلی تنگ شده !

امدم بنویسم من حالا کمتر تاثیر میپذیرم 🥰 باید بگم عاقل تر شدم باز😅

 با شرایط کرونا کنار آمدم و همچنان دارم راه خودم رو میرم و با اعتیاد ! زندگی همچنان ادامه داره و یسری سختی ها ضمیمه هستن انگاری ، ولی من نمیتونم یسری از آدم‌ها رو ببخشم راسیتش چون حق خوریاشون قشنگ نیست ... 

بگذریم ! 

تصمیم گرفتم امسال برای هدفم بیشتر تلاش کنم ! و توی این هدف با لذت وارد بشم میدونم توی ایران هممون شدیم ی افسرده و ناامید ولی خب مشخص نیست واقعیتش که ما کی میمیریم که🥺😅 پس خودتونو اینقدر اذیت نکنید😅منم سعی میکنم اذیت نکنم😅!

چهارمین امتحان ترمم امروز دادم 🥰

برقامونم رفته و من دادم شر شر عرق میریزم ! جنوبیم با افتخار😂


رفیق با مرام تولدت مبارک🌸🍃

خیلی وقته سردرگمم ! که مثلا چی درسته توی دین چی غلط اینکه من چیزایی که میانه برای خودم تعریف می‌کنم درسته یا نه ؟

خواستم بنویسم از چیزایی که بودم و بعد ترها شدم ولی بماند میان منو رفیقم 🕊

امام رضا انگاری ی رفیق دیرینه است برام یکی که از بدو تولدم باهام بوده یکی که هیچ وقت بهم ضربه نزد یکی که هرچی ازش خواستم گفت عزیزم ی بهترش رو برات گذاشتم یکی که هروقت رفتم خونه اش محال بود ویژه دعوتم نکنه !آخه رفیق به این بامرامی کی داشته ؟ 

خیلی وقته من بی معرفتَم ! ولی تو خیلی بامرامی ...

همیشه میگفتم امام رضا همیشه منو هم مثل باقی آدما طلبید چه فرقی میکنه چطوری ولی طلبید ! ولی حالا هرچقدر از آخرین باری که باهم توی حرمش حرف زدیم ی سال و اندی میشه که میگذره بیشتر قدرش رو میدونم و حالا میدونم که هنوزم ضامن من هست ، منی که دردم رو نمیتونستم بگم منی که شبم درد و روزم درد بود منی که مرگ جاش رو به تمام آرزوهام داده بود ولی نیمه های تیر پارسال خودش دستامو گرفت خودش بلندم کرد گفت دخترم از خواسته مادیت بگذر من بهترینش رو برات کنار گذاشتم ، وقت اینه که تو خوب بشی تو اوج بگیری تو بلند بشی گذشته رو حذف کنی انگاری نبود و نیست ...

و حالا من دختر اوج گرفته ام و بهترین خواسته مادی رو بهم داد ...

رفیق با مرام تولدت مبارک 🌸🍃

 


یکی از دلایل غیر پیش بینی!پختگی

به سرم زد چند باری بیام بنویسم ولی باز صفحه رو بستم ...

این روزا حس می‌کنم دارم بزرگ تر میشم ، در حدی که خیلی حرفا رو‌ دلم نمیخواد بیام و ثبت شون کنم و روزی دوباره بخوام بخونمشون !این یعنی من میتونم فراموش کنم به راحتی ...

آدم های اطرافم داره هرچه جلو تر میرم کمتر و کمتر میشند این یعنی دیگه نیاز و وابستگیم به آدم‌ها کمتر شده ...

گذشت زمان واقعا آدم‌ها رو پخته تر میکنه ! هنوز به چیزهای بهتری خواهم رسید ...

دلم ی مسافرت و ی پژوهش عالی می‌خواد🙄

درس امتحان و امتحان پشت سر هم اونوقت فیل من یاد هندستون کرده😐‌


تمام روزها میگذرد و روزی آخر خط یک نقط و پایان

الان که مینویسم خیلی چیزا رو از سرگذروندم و همه چیز رو به معنای واقعی پشت سر گذاشتم مثلا خیلی چیزای ناتمام زندگیم که باید رفع ابهام میشد و شاید هم تمام که تمام شد !

و بعدش من به خواسته ی کوچک مادی که با دستای خودم بود رقم خورد و حالا نیاز نیست کسی به توکآ بگه توکآ تو به چی نیاز داری انگاری واقعا دارم یاد میگیرم که از کسی توقعی نداشته باشم دارم تمام خواسته های بچگیم رو توی روزای مونده 20 سالگی تموم میکنم ! توکآ این روزا گریه کرده داد زده چندی روز رو هم بدون خانواده گذروند و از شهرخودش دور شدم همه این اتفاقا افتاد تا بلند بشه باز ، دوستم توی پیاماش میگفت تو خوب بودی چی شدی باز دلم نیومد بگم حالم داغونه گفتم بلند میشم فقط نیاز دارم باز یکم زمان بگذره تا جریان برای خودم قابل هضم بشه ...

سر قولم هم موندم و امروز رو بهتر از دیروز شروع کردم و رفتم ی امتحان میان ترم دادم و کامل شدم و یکم حالم بهتر شد ی دلخوشی کوچیک بود برام !

به کارما به شدت معتقدم ! مطمنم اون آدم کامم رو تلخ کرد قطعا کامش شیرین نیست ...

با شروع تیرماه به احتمال زیاد کار انلاینم رو شروع کنم ! تیر خیلی سرم شلوغ میشه ولی از الان درگیرم سبک ترش کنم ...

 

بچه ها من همچنان همه جا رو مدیریت میکنم :))وبلاگ ، کانال، اینستاگرام :D


رفیق بی زبان ^_^

به نظر من آدم اگه صد سالش هم که باشه نیاز داره یکی بغلش کنه و هی بهش محبت کنه ! وای بحالِ اون روزی که چیزی رو از کسی بشنوی که انتظارش رو نداشتی ...

هیچ وقت جز اون دسته آدما نبودم که خانواده ام بیان بگن توکآ تو فلان چیز رو داری برات بگیریم ! همیشه با مخالفت های بسیار مواجه بودم و بزای رسیدن به خواسته هام باید روزای زیادی گریه میکردم ...

کتاب های زیادی خوندم (در برابر بعضی از شما خیلی اندک خوندم) که باعث بشه بتونم خودم رو توی یک حالت نگه ندارم و بتونم به این فکر کنم میتونم تلاش کنم و برسم به چیز هایی که دلم میخواد ...

قطعا میرسم ولی این شنیدن بعضی حرفا قشنگ نیست ولی میشه از پسش بر اومد ...

من قطعا میرسم به هر انچه که میخوام فقط دقایقی به صبوری نیاز دارم !

برای بهتر شدن حالم شاید اون کتاب نتونه تزریق زیادی توی حالم داشته باشه ولی کمم نیست ! کتاب چهار اثر رو شروع کردم ...

 

+ بچه ها گاها اینجا نمیشه نوشته و کلی وقت گذاشت و عکس رو بارگذاری کرد من یکسری عکس های روزمره و نوشته های سر ذهنیم رو توی کانال تلگرام میذارم!


جامعه ای فقیر

توی این چند مدت اینقدری دست و پا زدیم تو جامعه اقتصادی ! اگه دلار بشه هزار تونم ما همچنان فقیریم ...

 


عید فطرتون مبارک

عید تک تکتون مبارک 🌱

ان شاءالله بهترین ها باشه برای همه شما به حق این ماهِ عزیزی که گذشت...

امیدوارم خدا باز عمری بده تا ما باز ماه رمضان های بسیاری رو تجربه کنیم...


از کنکور تا دانشگاه

برای فری و دوستان کنکوری

تجربه من از روزهای دبیرستان تا کنکور و...


شاید روزای فرصت دوباره یا تاریخ و امضای پایان

از این روزهای آروم و شبای روشن ۱۸ روز میگذره ، یکم بیشتر به خودم وقت دادم ، یکم آروم شدم ، یکم سردرگم هم شدم ولی این دلیل داره و قطعا باید صبوری کنم تا کم کم حل بشه ...

امشب اولین شب احیاست ! من خیلی آرزوها دارم یکسری هاشون شخصی ولی سود رسانِ ولی یکسری هاشون همراه با شخصی بودن فقط حال خودم رو خوب میکنه ! میخوام خدا به این قسمت از زندگیم نگاه کنه و سخت یاریم کنه ...

و اما ...

من توی مدتی که گذشت اشتباه زیاد کردم ، یکسری هاشون از روی نادانی و جهالت و یکسریاشون هم ناخواسته توی موقعیت قرار گرفته شدم !میخوام که اینا رو ببخشه و یه فرصت دوباره بهم بده ! میدونم که که فرصت میده ولی ترسم از آن روز است که سفرم رو به پایان باشد خود ندانم ‌‌‌...

و میشه گفت انسان دوستانه تر به این زندگی نگاه کردم و زیاد به خودم فرصت دادم توی این مدت کوتاه ...

ولی دوستان اگه میشه توی این شبا جز هرکدوم از آدمایی که هستین منو دعا کنید با هر کدوم که بلدید ، برای من مهم نیست کافری یا مومن ! همین که توی ناخودآگاهتون ی توکآیی آمد بگید زیر لب خدایا نگاهِ بیشتر بهش بنداز ...

دستت بالا رفت بگید خدایا توکآ رو یادت نره زیادی بهت نیاز داره خودش میدونه که تا حالاشم نگاه های تو توی زندگیش بوده که دوربرگردون دهمی رو دور زده و برگشته تا یاد بگیره رو پاهای خودش وایسته ...

خلاصه منو دعا کنید هرجوری که میتونید زبون بی زبونی ، دستاتون و دلاتون ...

الهی تک تکتون حال دلتون آروم باشهِ مثل دریای بی موج ، بیاید لب ساحل آروم و بی حرف و سخنی ...

منم دعاتون میکنم ! ولی ای کاش نظر بذارید حتی خصوصی که تک تکتون رو اسم ببرم ❤

Designed By Erfan Powered by Bayan