جمعه ۲۵ تیر ۰۰
ی دبیر زبان داشتم از بچگی باهاش زبان رو شروع کردم ، بعدتر ها خودش مشوقم شد برای زبان خوندن و حتی سال کنکور من کلاس خصوصی با خودش گرفتم ! اینقدر صمیمی شده بودیم که خودش تمامی حریم های شخصی رو برداشته بود انتظار داشت ما دیگه شاگرد و معلم نباشیم ...
بارها این بین ، میانمون خراب شد به هر دلیلی ولی باز برگشت ، و بازم این اتفاق افتاده اما من دیگه دلم نمیخواد اون آدم برگرده !
چراش بماند ...
ولی از من میشنوید با معلم و آدمای بزرگتر از خودتون که دوست میشید حریم ها رو نزنید کنار چون ممکنه طرف مقابل دیر یا زود هرجور که شده بره و از اون رابطه اذیت بشه و شاید خستگیش برای خودتون دو چندان باشه پس حواستون باشه ...
.
.
بچه ها اگه کمتر آپ میکنم چون گوشیم به نت لپ تاپم وصل نمیشه و یکم اذیت میشم ! وبلاگ خیلی برام ارجعیت داره ولی اگر تمایل داشتید روزمرگی و آنی منو بخوانید کانال تلگرام رو دنبال کنید ! فقط اگر تمایل دارید اجباری نیست