پنجشنبه ۱۲ خرداد ۰۱
اینقدر همیشه بی مقدمه رفتم سر اصل مطلب که نمیدونم چجوری و از کجا شروع کنم نوشتن ...
میدونم همتون غم ته وجودتون رو گرفته و محکوم هستید به زنده موندن و زندگی کردن 🥲! اره منم همینم .
این روزای منم مثل سالهای پیش میگذره بی مصرف و غیر مفید ! و باید بگم فرقم با پارسال اینه که قبلا تنهایی محکوم به زنده بودن و زندگی کردن بودم ولی حالا یکی رو دارم که واقعا رفیقِ ...
میشه بیاید برام بنویسید ی شرح حال کوچیک از خودتون رو ؟ هنوزم کسی به اینجا سر میزنه قبل از اینکه چراغش روشن بشه؟