توکآ 🌱


دنیای دختر الزایمری

داشتم به این فکر میکردم اگه ی روز الزایمر بگیرم ممکنه حتی خاطرات بچگیم رو فراموش کنم از رو سوابق فکری الانم میگم:دی

اینقدری درگیر زندگی خودمم که میدونم چه اتفاقاتی داره اطرافم میوفته ها ولی حوصله پرسیدن ندارم چون میدونم دردم کمتر نمیشه ها ولی احتمال بیشتر شدنش زیاده indecision!!

نمیدونم قرار چی بشه تا اخر اسفند ولی  خب نمیتونم از الان پیش بینیش کنم !!

امیدوارم که خوب بشه ...

از بعد از اون قضیه قلبم بشدت درد میکنه ولی کنار امدم با این مسله ! بقیه میگن تو اشتباه متوجه شدی ولی باید بگم اونا اشتباه متوجه شدن اونی که درست متوجه شده منم متاسفانه :))

.

.

.

شنیدم اونی که راز منو تو سینه اش داره میخواد از این شهر  جمع کنه بره تهران اولش از این قضیه ام ناراحت تر شدم ولی نشستم فکر کردم دیدم ایشون خودش به من یاد داد که من از رفتن ادما شکست نخورم احمقانه اس برای خودش غصه بخورم سعی میکنم اگه نیاز داشتم روزی زنگ بزنم دفتر جدیدش و باهاش حرف بزنم ...

اونم برای امروزش نشست فکر کرد و گفت باید برم! این حرفش برای دوسال پیش ولی امروز قطعی شده !

امیدوارم همونجوری که خدا برای خانم ط خوب خواست ی روزی برای منم خوب بخواد !!

 

 

آلزاییمر واقعا خیلی بده! من و این سن یوقتایی یه چیزایی یادم میره. و این فکر میکنم از عدم توجه هست تا توجه به موضوعی نداشته باشی تمرکز روش نداری

*وی کنکوری طفلکی میباشد غرق در کتاب روانشناسی اش*

 

 

از رفتن آدم ها ناراحت نباش . شاید صلاحی تو کاره:)

امیدوارم که حالِ دلت خوب باشه:)

بیشتر بخاطر پرش ذهنِ ! از موضوعی به موضوعِ دیگه...
ای جآن موفق باشی عزیزم بی استرس و خوش خیال بخون براش که واقعا الکی غولش کردن ❤
آره خب ولی بعضی از آدما گاهی میبینی تنها اونا بودن که به حرفات گوش میدادن و درکت میکردن وقتی دیگه نمیتونی لمسشون کنی خیلی سختهِ !
مرسی عزیزم😘🌱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan