يكشنبه ۲۳ شهریور ۹۹
خیلی وقتِ دست از خیلی چیزا کشیدم مثلا خواسته های زیادم ، همش هم گفتم محبوب من ، خدای من زیادترش رو بهم به موقع اش میبخشه پس نگران نیستم...
بعضی از آدما نعمتاً ، بعضیا مثل خمس و زکات میمونند باید برای صدقه او یکی بدیشون برن چون موندگار نیستن و تاب و تب موندن ندارن ، نمیتونند بمونن و ببینن که تو داری رشد میکنی و اونا درگیر خواسته های بزرگشون شدن!
ی زمانی زیاد همه چیز رو شعار میدادم خدایی ولی حالا کمتر شعار میدم ، کمتر خودمو گول میزنم ! و کمتر طفره میرم و بقیه رو به حرفای پوچِ مثلا امیدوار کننده ام دلخوش نمیکنم ...
هنوزم توی اعتقاداتَ م با خودم سر جنگ دارم چون درونم با بیرونم نواسان پیدا کرده و اینو من سالایی که بچه دبیرستانی بودم فهمیدم ولی هیچ وقت تلاشی نکردم و حالا یکم فقط یکم تلاشم نتیجه داد، البته باید بگم هنوز به ثمر هم ننشسته به اون بایدی ...