جمعه ۷ شهریور ۹۹
تا به امروز همش طلب کار بودم :)) ! همش میگفتم چرا فلانی وقتی باهاش خوبم باهام بده ؟چرا من محبت میکنم اون چرا جواب خوبیمو نمیده بدتر چرا خوبیهامو با بدی جواب میده ...
دیدم بعد از بیست سال من دلم پر شده از کینه نفرت و ... ! دیگه نمیتونستم خوب باشم ، دیگه نمیتونستم به کسی محبت کنم حتی ! اما ی تصمیم گرفتم اینکه اگه توقع دارم برای فلانی کاری رو انجام بدم جوابم رو بده با ی نه همون اول خیلی محترمانه خلاصش کنم ! نه روح خودم رو ناراحت کنم نه بعدا اون شخص از دستم ناراحت میشه !
یا اینکه ...
وقتی کسی در حقم ناحقی میکنه میگم خدایا من بخشیدمش از اینجا به بعدش خودت قضاوت کن من آدم قضاوت نیستم دیگه !
از وقتی دلم خواسته خودم رو اصلاح کنم یکم روحیه ام بهتر شده البته این تا وقتی خوبه که من دلمو پر نکنم از کینه و نفرت...