يكشنبه ۱۲ مرداد ۹۹
عجیبه آدم گاهی از خودش راضیه ...
گاهی با ی کلمه تمام دنیا رو سرت خراب میشه ! یا هم یادآوری ی مکان یاهم چند مکان ...
من خیابون فرودگاه شهرمونو اصلا دوست ندارم دیگه اصلا و اونجا پر از خاطرات دردناکه برام !حتی بلوار امام رضاشم دوست ندارم ! فلان کافه با اون بوی خواستنیش هم ! حتی حتی موندن کنار ساحل دقیقا کنار اون سکوی فلزی رو دوست ندارم ...
یا رستوران خانه معلم رو دیگه دوست ندارم ! هتل مرمر مشهدو دوست ندارم !یاقوت شرقش رو هم ...
شاید باید اینو بگم خیابون فرودگاه خواستنی ترین خیابون دنیا بود برای من روزی ولی حالا نه دیگه اینو کی میدونه جز خدا ! اه چقدر دلم سوز داره ...
گاهی برای عاقل شدن نیازه که چوب های زیادی بخوری ، نیازه که متنفر بشی از خیلی جاها خیلی مکانهـا !