پنجشنبه ۲ مرداد ۹۹
دیگه رسیدم اونجایی که از خدا چیزی نمیخوام ! توی ذهنَ م پر از خواستن های گاه و بی گاههِ ولی دیگه شدن در حد ی فکر ...
آخ واسه دلی که یه روزی هزار قسمت میشد برا هزار نفر !ولی حالا فقط مامان قرار گرفته درونِ ش!
نمیدونم چی شد یهو همه چیز خاک شد و به دست باد رفت ...