چهارشنبه ۲۵ تیر ۹۹
الان دقیقا تو لحظه هایی هستَم که حرف زیاد ولی میل سخن با کسی نیست !اینو کسی تا حالا درکش کرده :دی ! میدونم ، میدونم که درک نکردید ! ان شاءالله نمیکنید هم ایضا!
اینکه دارم عادت میکنم یه سری چیزا ولی همین که خورشید خانم میاد که بره من همچنان گیج و مبحوتَ م ! خسته تر از اون چیزی هستم که فکرش رو میکنید !*
کتابَ م تموم نشده نمیدونم چرا ! بخاطر بی حالی خودم یا تنبلی خودم ! امید دارم اون صفحات رو به پایان برسونم ! و فردا کتاب نیمه شده خودم رو بخونم ! و همچنان تلاش برای خوندن کتابهای متعدد ! اقدام برای ترم تابستانه ولا غیر...